دانلود رمان هانا پسر تقلبی
داستان روایتگر زندگی دختری به اسم هاناست که پدر و مادرش رو توی سن ده سالگی از دست میده و با خانواده عموش زندگی میکنه تا اینکه بخاطر آزارهای جنسی پسرعموش از اون خونه فرار میکنه و برای در امان ماندن از خطرها و آسیب هایی که در پیش داره زندگی پسرانه ای رو شروع میکنه…
هیچ جوابی نیومد جلو تر رفتم که صدای زنی توجهمو جلب کرد_چیزی میخوای پسرم؟؟
_لباستون آوردم
پیرزن لبخندی زد_ببرش داخل بده به یکی از خدمتکارا..
باشه ای گفتم به سمت عمارت رفتم
داخل عمارت پر از مجسمه و وسایل زینتی گرون قیمت بود
و تعدادی خدمتکار تند تند ازین طرف به اون طرف میدویدن
دستی روی شونم نشست
هل کرده به عقب برگشتم که چشمم به یه دختر جوون خیلی خیلی خوشکل افتاد
مثل عروسک بود با اون موهای طالیی و چشمای طوسیش خیلی زیبا بود
محوش شده بودم
که لبخندی زد_سلام. ..
سرم تکون دادم تا از هپروت بیرون بیام_س…سلام
دانلود رمان هانا پسر تقلبی
دختر با همون لبخند دستش به سمتم دراز کرد_من آیناز هستم…
نگاهم به دستش افتاد
آیناز_نکنه توام از اون دسته پسرای مقید هستی؟؟
متعجب نگاهش کردم که دستش عقب کشید
_خیلی خوشکلیا.. اسمت چیه؟
_هانی
آیناز _خوشبختم هانی …لباسمو که میتونی بدی
با چشماش ب لباس اشاره کرد
سریع لباس به سمتش گرفتم_آرره ..بفرمایید
لباس ازم گرفت و رو ب یکی از خدمتکارا_نازگل بیا اینجا
خدمتکار سریع خودش به ما رسوند_بله خانوم
آیناز_پول خشک شویی رو حساب کن..
بعد رو به من لبخندی زد_فعال هانی جون
فقط سری براش تکون دادم
بعد تصویه حساب از عمارت بیرون زدم
توی محوطه گوشیم زنگ خورد
نگاهی به صفحه شکستش انداختم
اسم عمو رحمت روی صفحه افتاد
بدون جواب به عمو سریع گوشی تو جیب شلوارم چپوندم بدو به سمت در رفتم…
همچنین شاید این رمان برای شما جذاب باشد : دانلود رمان کجا برم که نباشی