دانلود رمان آلمای من
در این وقت روز از سایت بیا تو رمان ، دانلود رمان آلمای من رو برای شما دوست داران رمان در سبک عاشقانه اماده کردیم که برای دانلود/ مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید
ژانر: عاشقانه
این رمان بصورت تایپی و آنلاین می باشد.
برای حمایت از نویسنده و خواندن این رمان در کانال زیر عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAE-jEQ6sv9fguvv71g
_زینت،زینت
زینت:جانم خانوم؟
_برو آلما رو از خواب بیدار کن بگو کافیه دیگه لنگه ظهر شده بیاد صبحانه اش رو بخوره،شب مهمون داریم.
زینت سرش را تکان میدهد و درجواب چشمی میگوید.
و به سمت اتاق آلما میرود که با دیدن در صورتی رنگش سرش را تکان میدهد
و لبخندی میزند و به فکر فرو میرود درست به یاد دارد که آلما پاهایش را به زمین میکوبید
و درخواست میکرد در اتاقش را صورتی کنند از آنجا که تمام در های عمارت مشکی بود خانوم
و آقا اصلا راضی به اینکار نبودند..اما خانوم جون توجه ای به حرف کسی نکرد
و از آنجا که عاشق نوه ای دردانه اش بود دستور داد اتاق آلما را به رنگ صورتی دربیاورند.
زینت از فکر درمیاید و وارد اتاق می شود آرام به سمت تخت حرکت میکند
و چهره ی مظلومانه ی آلما را نوازش می کند.
با کش آمدن لب های آلما دستش را می کشد،و آلما همانطور چشم بسته میگوید:
چه روز قشنگی بشه امروز وقتی یه دست مهربون که داره نوازشم میکنه
که از خواب بیدار بشم من دیگه چی میخوام خدا.همه خوابام تعبیر شد دیگه ترشیده نمیشم.
زینت باصدای بلند شروع میکند به خندیدن و رو به آلما میگوید:
ای دختره ی سرتق حالا منو شاهزاده سوار بر اسب سفیدت میبینی؟