در این وقت روز از سایت بیا تو رمان ، رمان عبور از غبار رو برای شما دوست داران رمان در سبک عاشقانه اماده کردیم که برای دانلود/ مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید
ژانر:عاشقانه
این رمان بصورت pdf می باشد.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
دانلود با لینک مستقیم
( لینک دانلود بنا به در خواست نویسنده رمان حذف گردید)
خلاصه ی از داستان عبور از غبار
گاهی وقتا اون چیزایی رو از دست می دیم که همیشه کنارمون بوده…. و گاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی می کنیم که اصلا ارزششو ندارن و بود و نبودشون توی زندگی به چشم نمیان . و چه خوب بود که قبل از نابود شدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم که داریم چیا رو از دست می دیم و چه چیزایی را به جاش به دست می یاریم…
قسمتی از رمان عبور از غبار
.بدنم قرمز قرمز شده بود و به شدت می سوخت…اما خالی نمی شد از حرفهای تحقیر امیز هومن.
دلم می خواست پاک کنم هر جایی از بدنم رو که بهش دست زده بود…حالم از یاد آوری بوی بندش داشت بهم می خورد…حتی چند باری هم عق زدم..
انقدر با شدت لیف رو همه جای بدنم می کشیدم که لحظه ای از خستگی و بی طاقتی کف حموم افتادم…
تمام فضای حموم رو بخار گرفته بود…لیف رو که از دستم افتاده یبود رو دوباره برداشتم و دوباره همه جای بدنم کشیدم..اما بی فایده بود..بوی بدنش تو بینیم بود انگار که همین الانم کنارم حضور داشت..
که خل شدم و بلند جیغ کشیدم:
-گمشو کثافت…بهم دست زن…نجاست از سر و روت می باره بی شرف نامرد
بلند زدم زیر گریه …لیفو ول کردم و با سر انگشتام به جون گردن و سینه ام افتادم اونقدر که ناخونام روی سینه و گردنم خراش ایجاد کردن..روی بازوها و دستام هم کشیدم ..شدت اب گرم رو بیشتر کردم
انگشتای دست چپم رو توی موهام فرو بردم و کشیدمشون…می خواستم تک تک موهامو بکنم…که واقعا بی حال شدم و نشسته روی زمین و به دیوار تکیه دادم …
ما که چیزی به اسم تماس با ما پیدا نکردیم..لطفا رمان عبور از غبار رو که برای چاپ رفته از روی سایتتون بردارید
سلام .. گزینه تماس با در قسمت منوی سایت هست…
چشم اگر لینک خریدی هست که بتونن به صورت انلاین علاقه مندان خرید کنند بگید که بزاریم در غیر این صورت لینک دانلود برداشته میشه
نه لینکی برای خرید فعلا نیست…پس لطفا لینک برداشته بشه..کتاب از طریق نشر علی قراره چاپ بشه..
بله درسته لینک برداشته شد