دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت
در این وقت روز از سایت بیا تو رمان ، دانلود رمان پیله تنیدم به سکوت رو برای شما دوست داران رمان در سبک عاشقانه اماده کردیم که برای دانلود/ مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید
ژانر: عاشقانه
این رمان بصورت آنلاین می باشد.
برای حمایت از نویسنده و خواندن این رمان در کانال زیر عضو شوید
کمی خم شدم و فنجان چایم را از روی میز برداشتم.
سنگینی نگاهش نه عذابم می داد ، نه مرا به تشویش می انداخت.
من برای رسیدن به این روزی که برابرش بنشینم و پا روی پا بیندازم و در آرامش خاطر چایم را بنوشم ،
خیلی سختی کشیده بودم.
لبی از فنجان چای تر کردم و فنجان را همراه با طمنانینه خاصی که ثمره هم نشینی با خاندان پیرزاد بود
پایین آوردم و در دستم چرخی دادم و با لب هایی که کمی کش آمده بود ،
گفتم : جناب سهیلی گفتن مشتاق دیدن من بودین.
از ابتدای آمدنم ، آرنج دست هایش را به میز تکیه داده بود و در حالی که انگشتانش را به هم گره زده بود
، لب هایش را به دستانش چسبانده بود.
پوزیشن زیبایی بود و مطمئنا با آن اخم هایی که از بدو دیدنم به هم گره خورده بودند ،
زیباتر هم می شد.
صدایش بعد از آن سلام دست و پا شکسته اولین بار بود
، که در اتاق طنین بر می داشت.