دانلود رمان تمنای ماندن
در این وقت روز از سایت بیا تو رمان ، دانلود رمان تمنای ماندن رو برای شما دوست داران رمان در سبک عاشقانه اماده کردیم که برای دانلود/ مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید
(درخواستی)
ژانر: عاشقانه
این رمان بصورت پی دی اف می باشد.
برای حمایت از نویسنده و خواندن این رمان در کانال زیر عضو شوید
)تمنا(
در حالي که از نقشه پلیدم تو دلم میخندیدم به مامان گفتم :
من بس کن دیگه
ِ
_پوفمامان
مامان_تمنا زدي غذا رو شور کردي!!! نیم ساعت دیگ مهمونا میان !حاال واسه
من نیشتو باز کردي ؟ برو بیرون تا مالقه رو روسرت نشكوندم
با خنده در حالي که از آسپزخونه میرفتم بیرون گفتم :
مهموناکهعمه ي شككموعهمنهکه
ً
_اوال 100اگ دید غذا نداریم تشكری
مامان جون اخهمگه مالقه با توسرمن خوردن میشكنه
ً
مبارکشو مي بره ،دوما
!?
اوه اوه اوضاع خطریه ..
ه من
ّ
مامان قاشق رو پرت کردکه خورد توکل ه بیچاره
با دو از پله ها رفتم باال تو اتاقم
****
خانواده عمه ام تقریبا نیم سككاعتي میشككد که رفتن، وقتي اومدن خونمون دیدن
غذا آماده نیست ، کم کم خستگیشونو بهونه کردن .
تو دلم داشتم بهشون میخندیدم که با زنگ گوشیم حواسمو بهش دادم. نیال بود
که با imoتماس تصویري زنگ زده بود
_سككالم عشقكككم
نیال _سالم آجي چطوري !? چه خبرا ?!
_مرسي. تو چطوري خبر خاصي نیس 2روز دیگه تولدمه تو چه خبر
نیال_مرسي منم خوبم میدونم بابا، ولي بازم پیشاپیش مبكككارك. اوممم دیگه،
خبر خا صي نیس؛ میرم دان شگاهو میام اینجا تنهام . ک سیو هم ندارم ، خ سته
شدم
_آجي ناراحت نباش، دانشگاه تمام شد ، برمیگردي شیراز پیش خودم
نیال_حتككما.تمنایي من باید برم ، بعدا بت زنگ میزنم.فعال باي
_باشه عشقم خوش بگذره خدافظ.
آخیش. خوش به حالش ؛ کاش منم مث اون دانشگاه بورسیه میشدم
ولي خوب من کنكور دادم ، اون چیزي که میخوام در نیومدم ، چه برسككه به
بورسیه
خنده اي کردم ؛خوش خیال