در این وقت روز از سایت بیا تو رمان ، رمان یاقوت کبود رو برای شما دوست داران رمان در سبک عاشقانه – اجتماعی اماده کردیم که برای دانلود/ مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید
ژانر:عاشقانه – اجتماعی
این رمان بصورت آنلاین می باشد.
برای حمایت از نویسنده و خواندن این رمان در کانال زیر عضو شوید.
انگشتهایش را روی سطحِ صاف و صیقلیِ سنگ قبر به حرکت در آورد . چشمانش از اشک پُر میشد . فریادی پُر از درد کشید :
– چرا رفتی ؟ چرا منو تنها گذاشتی ؟ چرا ؟ . . .
صدای زجه های بلندش گوشِ فلک را هم کر میکرد . مرتب کلمه ی ” چرا ” وِردِ زبانش بود .
فریادهای دردناکش دلِ سنگ را هم آب میکرد . لباسهای کهنه و وصله پینه اش سرما را به جانش میریخت .
لرز تمامِ بدنش را گرفته بود صورتش را که از سردیِ هوا سرخ شده بود به سمتِ آسمان گرفت :
– خدایا دیگه طاقت ندارم . جونِ منم بگیر !
سرش را روی قبر گذاشت ، شانه هایش از شدتِ هق هق میلرزید .
– کات ! عالی بود خسته نباشین .
سرش را از روی قبر بلند کرد . قطره های اشک را با انگشت گرفت . کسی نزدیکش آمد و دستمالی به سمتش گرفت :
– اشکاتونو پاک کنین .
تشکر کنان دستمال را گرفت و زیرِ پلکش کشید . از کنارِ سنگ قبر بلند شد . صدای اطرافیان را میشنید :
– خسته نباشین خانوم رزمجو .
خسته نباشید ممنون به خاطر این مطلب زیبا
سلام
لطفا لینک جدید این کانال رو قرار بدین
چشم پیدا کنیم میزاریم
خسته نباشید مرسی به خاطر این مطالب کاربردی